نوع سلوک رفتاری و گفتاری آیتالله هاشمیرفسنجانی طی سالهای اخیر هماره مورد انتقاد جدی جرگه دلسوزان و وفاداران به انقلاب اسلامی بوده است و هرچه طی این سالها به سمت جلو آمدهایم انتقادات از عملکرد وی نه تنها شکل فزایندهای به خود گرفته بلکه باعث نگرانیهای زیادی از جمله «نگرانی از آینده سیاسی وی» هم شده است، به گونهای که اگر بخواهیم مرور دقیقی از مجموعه گفتهها و عملکردهای ایشان را - به خصوص در طول سالهای پس از رحلت حضرت امام - داشته باشیم به مؤلفههای پایدار و رویههای ثابتی در شخصیت اجتماعی - سیاسی وی میرسیم که با افتوخیزهای ناشی از وقایع مختلف تاریخی هم دستخوش تغییر قرار نگرفته است.
براساس آنچه در ادامه خواهد آمد، یکی از مؤلفههای پایدار و ماندگار در منش سیاسی رفسنجانی در طول دو دهه اخیر «بیــان خـاطـرات دونفـره و بدون سند و اعتبار» است که البته در اکثر اوقات هم نفر دوم خاطرات وی شخص حضرت امام خمینی است.
با سیری کوتاه از آنچه آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالهای پس از رحلت حضرت امام در موضوعات مختلف به زبان و قلم رانده، علامت سؤالی بزرگ در ذهن نقش میبندد که چرا آقای رفسنجانی در سخنرانیها و دستنوشتههای خود، از یک اصل همیشگی به نام «بیان سخنان غیرمستند و غیرمتقن» پیروی کرده و هیچ گاه هم نخواسته از این رویه دست بردارد یا لااقل مدرک مستند یا دلایل متقنی برای ادعاهای خود ارائه دهد.
سکوت مطلق مؤسسه در قبال خاطرهسازیها
اینکه آیتالله هاشمی رفسنجانی از حضرت امام خمینی خاطراتی غیرمستند و شائبه برانگیز را نقل کند و مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام سکوت کند دیگر برای کسی تعجب برانگیز نیست و جامعه کمکم به این باور رسیده که نباید از مؤسسه مذکور توقع روشنگری رفتاری و مسئولانه را داشت.
افکار عمومی و دوستداران حضرت امام در آخرین مورد از خاطرهسازی هاشمی رفسنجانی هم قطعاً چنین انتظاری ندارند که مسئولان این مؤسسه دست به کار شده و حقیقت موضوعات مطرح شده توسط رئیس مجمع تشخیص مصلحت را به اطلاع جامعه برسانند. آخرین خاطرهسازی آقای هاشمی هم از این قرار است که وی در همایش بانوی انقلاب بدون ارائه سند و شاهدی نقل میکند: امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کند البته گفتند جام زهر را نوشیدم اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد!
وی در ادامه هم به منتقدان دولت یازدهم اینگونه حمله میکند:«اگر میبینید برخی از خشکمقدسها و دلواپسان اذیت میکنند، همانهایی هستند که قبلاً امام را هم اذیت میکردند، اما این کانون، کانون مناسبی است که ما نباید بگذاریم انسانهای نادان این کانون را هم تضعیف کنند، چراکه اگر خدایی ناکرده راه امام آسیب ببیند و مفسری نباشد اشتباهات را جبران کند، خطرناک است.»
اگر چه بسیاری از سخنان گفته شده رئیس مجمع تشخیص مصلحت جای بحث و نقد دارد اما نکته اصلی همانطور که اشاره شد این است که چرا و با چه دلیل و توجیهی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام که بر اساس وظیفه قانونی و شرعی موظف است نسبت به بیان موضعگیریها یا مطالبی که شخصیت یا افکار و آرا حضرت امام را دچار خدشه کرده و تصویر غیر واقعی از حضرت امام در ذهن افراد جامعه شکل میدهد، اعلام موضع کند در شرایط فعلی مانند سالهای گذشته سکوت کرده است؟
البته رفتار شک برانگیز مؤسسه مورد اشاره تنها به مورد هفته اخیر باز نمیگردد، آنچنانکه طی سالهای اخیر آیتالله هاشمی بارها به بیان خاطراتی غیرمستند از شخص حضرت امام روی آورده و مؤسسه در قبال آن هیچ گونه موضعگیری نداشته است. در مهر سال 92 سایت منسوب به ایشان همقدم با وی مطالبی را با مضمون تاریخی- سیاسی به نقل از حضرت امام و حتی مقام معظم رهبری در خروجی خود قرار میدهد که نه تنها فاقد هرگونه سند مکتوب و ثبت شده است بلکه به صورت صریح با گفتهها، آرمانها و اندیشههای رهبرکبیر انقلاب و مقام معظم رهبری 180درجه متفاوت و حتی متناقض است.
شخص آقای هاشمی رفسنجانی اواخر شهریورماه 92 با بهکارگیری تاکتیک سوخته و قدیمی خود در قالب انتشار خاطراتی تأیید نشده از امام (ره)، مدعی میشود که ایشان در شهریور 1367 «در مورد امریکا نظرشان این است که نباید امریکا را در تجدید رابطه مأیوس کرد، ولی به این زودی برای مردم قابل قبول نیست.» سایت وی همچنین با انتشار گفتوگویی از وی با یک فصلنامه تحت عنوان «قهر با امریکا ابدی نیست» نوشته است: «من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم.
در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سد راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با امریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با امریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابلتداوم نیست، امریکا قدرت برتر دنیا است.»
این خاطره نیز در حالی از سوی آیتالله هاشمیرفسنجانی مطرح شده که باز هم سندی برای اثبات آن وجود ندارد و با توجه به بخشی از وصیتنامه حضرت امام- که در ادامه خواهد آمد- نمیتوان به آن استناد کرد. البته باید تأکید کرد که سکوت مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام تنها به خاطره سازیهای هاشمی رفسنجانی خلاصه نمیشود و شامل موارد متعدد دیگر هم میشود که به بخشی از آن اشاره میشود.
سکوت در مقابل تحریفهای 8 ساله دوران اصلاحات
با روی کار آمدن دولت اصلاحات، نیروهای وابسته به این طیف تلاش کردند تا افکار و آرای حضرت امام را مورد خدشه و تحریف قرار دهند.
تهیه ویژهنامه سیامین سالگرد از سوی این مؤسسه که با نیروهای افراطی روزنامههای زنجیرهای – که در گذشته بارها افکار امام را تخطئه کرده بودند - گردآوری شد را هم باید از جمله مواردی به شمار آورد که واکنش نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی را در همان سالها در پی داشت.
اقدام قابل تأمل دیگر مدیران مؤسسه واگذاری مجموعه پژوهشها در رابطه با امام (ره) و سیره سیاسی ایشان به شخصیتی تجدیدنظرطلب است بهنام عباس عبدی که در مجموعه مقالات وی در طول سالهای بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات میتوان به میزان پایبندی وی و همفکرانش به انقلاب و حضرت امام پی برد.
عباس عبدی در پیشگفتار این تحقیق که با عنوان «تحلیل محتوای مطالب امام خمینی» چاپ شده در گزارهای معنادار مینویسد:«از این پس (به جز موارد نقل قول) از لفظ آیتالله خمینی که تعبیری فارغ از جهتگیری و متناسب برای استعمال در یک متن پژوهشی استفاده شده است» اقدام فوق مؤسسه این سؤال را در اذهان عمومی بهوجود میآورد که بر اساس چه اهداف یا ضروریاتی کاری با این محتوا را به فردی میسپارد که در نشریه «راه نو» به سردبیری اکبر گنجی چنین مینویسد:«انقلاب اسلامی، متأثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها هم یکسان خواهد بود.»
توهین به تمثال حضرت امام و سکوت مؤسسه
اقدامات تأملبرانگیز این مؤسسه طی هشت سال حاکمیت اصلاحات به همین موارد خلاصه نمیشود و در سالهای بعد هم شکلی تازهتر به خود میگیرد که مهمترین آن را باید در صفحات هشت ماه فتنه 88 جستوجو کرد.
در شرایطی که جریان مدعی اصلاحطلبی، غائلهای با هدف براندازی نظام را در دستور کار قرار داد و با شعارهایی زننده و رفتارهایی ساختارشکنانه و متناقض با آرمانهای حضرت امام به میدان آمد، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام نه تنها تاکتیک سکوت در مقابل نفی شعارهای اصیل نظیر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «جمهوری ایرانی»- که نشأت گرفته از تفکرات حضرت امام بود- را در پیش گرفت بلکه اتفاق تلخ 16 آذر و هتک حرمت به تمثال امام را هم محکوم نمیکند و خود را به تجاهل هم میزند.
محسن کدیور یکی دیگر از شخصیتهای برجسته طیف تجدیدنظرطلب در همان سال عنوان میکند:«فاصله گرفتن جمهوری اسلامی از آرمانهای انقلاب، در واقع چند ماه بعد از پیروزی انقلاب شروع شد. قصد و عمدی هم از اول در کار نبود اما به نظر میرسد، اهداف اصلی انقلاب برزمین مانده است! به معنای دیگر امامی که انقلاب کرده نمیدانسته هدفش چیست و از آن منحرف شده است ولی مزدور فعلی اجانب این را فهمیده است» که البته مدیران مؤسسه باز هم ترجیح میدهند در مقابل این توهین سکوت اختیار کنند.
پاسخ امام به اظهارات رفسنجانی
مطالب منتشر شده سایت آیتالله رفسنجانی و اظهارات غیرمستند کنونی در حالی از سوی ایشان مطرح میشود که امام(ره) در آخرین بخش از وصیتنامه خود میفرمایند: «اکنون که من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» این را باید اضافه کرد که سبک رفسنجانی نشأت گرفته از مجموعهای از پارادوکسهای برخی سیاستمداران است که همواره اسلام و انقلاب را در انحصار خود میبینند و بهرهمندی از این بسته تولیدی باندهای قدرت و ثروت کار را به جایی میرساند که دیگر اصل و کلیت نظام آنقدر ارزش نخواهد داشت که یک جزء در کل دارای ارزش است.